سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
نامزد اصلح را چطور بشناسیم؟
برنامه را رها کن؛ از کارنامه بگو آقای مرعشی!
حسین مرعشی، از اعضای مبرّز حزب کارگزاران سازندگی در بخشی از یک مصاحبه پیرامون انتخابات 1400 که سایت اعتمادآنلاین آنرا بازنشر داد، اظهار کرده است:
"انتخابات باید محل رقابت برنامهها باشد اما در کشور ما صحنه جنگ شعارهاست و این دفعه احتمالاً حتی شدیدتر از قبل هم خواهد بود."[1]
*احتمال خوشبینانه اینست که مرعشی از اهمیت "کارنامه" نسبت به چیز بیاهمیتی به اسم "برنامه" بیخبر است که به آن اشاره نمیکند!
احتمال بدبینانه هم اینست که مرعشی با عنایت به کارنامه بد اصلاحطلبان در دولت آقای روحانی ترجیح داده با یک عملیات روانی، اهمیت بحث "کارنامه" را در ذهن مخاطب کمرنگ کند...
معالوصف باید دانست که اهمیت و جایگاه برنامه و تیم در مقابل "اهمیت کارنامه" بسیار ناچیز است و یک نامزد اصلاح را بایستی در وهله اول از روی کارنامه او شناخت.
چه اینکه نامزدی که کارنامه ندارد به احتمال زیاد توانمندی لازم برای تحقق شعارهایش را هم ندارد.
ضمن اینکه نامزد بیکارنامه به دلیل ناآشنایی با میدان همواره شعارهایی را مطرح میکند که ناواقعی و از دسترس خارج هستند. مشکل بزرگی که در عمده انتخاباتها دامنگیر فضای سیاسی ایران نیز میشود!
باید دانست که فحوای تمام شعارها "بهتر شدن وضعیت" است پس هنری نیست که هرکس با حرفهای پرطمطراق از راهکارهای بدیهی این بهتر شدن سخن بگوید. مسئله و چالش اما از آنجا آغاز میشود که این راهکارهای بهتر شدن وضعیت را چگونه باید اجرا کرد؟! و این نقطه آغازین لزوم فهم و درک ما از کارنامه نامزدهای بالفعل یا بالقوه است.
بدیهیست که اگر خواص کشور در میان نامزدهای بالقوه کسی را میشناسند که دارای بهترین کارنامه است؛ وظیفهای سیاسی، ملی و مذهبی دارند که از او بخواهند در انتخابات حضور پیدا کند.
در فقره کارنامه همچنین باید توجه داشت که حتی برد انتخاباتی نیز در ذیل کارنامه معنا میشود. به این معنی که پیروزی نامزد یک جریان سیاسی هنگامی واجد ارزش است که آن نامزد دارای کارنامه مطلوبی هم باشد.
در غیر اینصورت بدانیم که پیروزی بدون توجه به کارنامه نامزدها هرگز یک امر مقدس و مطلوب نیست و به آسیبهای بزرگی میانجامد.
چالش "کارنامهات کو؟!" میتواند یکی از راهگشاترین روشها برای شناخت "نامزد اصلح" در انتخابات باشد.
***
شرایط کشور ایجاب میکند شورای نگهبان سوابق سوء ما را نبیند!
محمود صادقی، از نمایندگان اصلاحطلب ادوار مجلس و از حامیان رئیسجمهور روحانی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا درباره انتخابات ریاستجمهوری دولت سیزدهم گفته است:
"امیدواریم که بتوانیم افراد شاخصی را تعیین کنیم تا بتوانند تاییدیه شورای نگهبان را نیز کسب کنند. بسیاری از اعضای جبهه اصلاحات معتقدند که شرایط ویژه کشور و نیاز به انتخابات رقابتی ایجاب میکند که مسئولان ذیربط از چارچوبهای گذشته استفاده نکنند و با توجه به مصالح کشور عملکردی داشته باشند که این فضای سرد انتخابات شکسته شود تا ما بتوانیم به تعبیر رهبری انتخاباتی پرشور داشته باشیم."[2]
*مطالبه کنار گذاشتن نظارت استصوابی و تساهل در تأیید صلاحیت نامزدها نه تنها یک مطالبه عقلانی نیست بلکه به مصلحت مردم و کشور هم نیست.
چه اینکه شورای نگهبان شرعا و قانونا نباید و نمیتواند سوابق سوء افراد، شرارتهای سیاسی، بیکارنامگیها و ناکارآمدیها را نادیده بگیرد و اجازه دهد چنین افرادی در سبد انتخاب مردم قرار گیرند.
همچنین است که مردم و نظام اسلامی گناهی ندارند که اصلاحطلبان به دلیل معارضات و ضدیتهایی که با قانون و اصول کشور دارند؛ چهرههای حائز صلاحیت چندانی را برای خود باقی نگذاشتهاند و تمام آقایان را مسئلهدار کردهاند!
چه اینکه در شرایط فعلی هم تکلیف اصلاحطلبان از حضور در انتخابات ساقط نمیشود و آنها فرض بر احتمال تأیید صلاحیت نشدن نامزد مطلوبشان مکلف به معرفی نامزد دیگر و یا نامزد ائتلافی نزدیک به خود هستند.
بحث سرد بودن فضای انتخاباتی در کشور نیز مقصرینی در هر دو جریان سیاسی راست و چپ کشور دارد.
راستها مقصرند از آنرو که به جای ارائه مانیفست و رأی سازی برای یک نامزد مطلوب منتظر اعلام ورود نامزدها ماندهاند و چپها مقصرند به این دلیل که قصد "تحریم انتخابات" را دارند و نانشان را در گرو رأی ندادن و مشارکت پایین مردم جستجو میکنند.
بر خلاف آنچه که صادقی گفته است شرایط امروز کشور در قبال انتخابات ایجاب میکند که بیش از همه چیز اهمیت "رأی خوب" و "بررسی کارنامه" مورد توجه مردم و فعالان سیاسی قرار گیرد.
برخی معتقدند مهجوریت یا انزوای رجال دارای کارنامه و تعهد مطلوب؛ موجب جولان انحراف و ناکارآمدی در دولتین احمدینژاد و روحانی شد و مسئولیت این قضیه بیش از همه بر عهده خواص است.
***
آیتاللهی که تصویرش در اتاق ملاقات رهبری قرار دارد
حجت الاسلام سیدعلی قاضیعسکر، رئیس شورایعالی مجمع تقریب مذاهب اسلامی اخیراً در یک برنامه تلویزیونی به بررسی سیره اخلاقی و مبارزاتی "آیت الله سیدعبدالحسین موسوی لاری" معروف به "موسوی نجفی" پرداخته است.
به گزارش رسا، حجتالاسلام قاضیعسکر در خصوص این عالم مجاهد گفت: پدر آیت الله سیدعبدالحسین موسوی لاری، دزفولی بود که بعدها به نجف عزیمت کرد و آشیخ عبدالحسین هم در نجف به دنیا آمد. ایشان در نجف در جلسات درس و بحث علمای بزرگی همچون میرزای شیرازی حضور پیدا می کرد و بسیار متأثر از ایشان بود.
وی افزود: آیت الله لاری در ۲۲ سالگی به سن اجتهاد رسید و همواره همراه میرزای شیرازی بود تا اینکه میرزا اواخر عمرشان به سامرا مشرف شد و در این زمان سیدعبدالحسین در نجف ماند و از اساتید برجسته نجف شد.
قاضیعسکر ادامه داد: شیخ عبدالحسین تا حدود سن ۴۵ سالگی که حدود سال ۱۳۰۹ هجری قمری می شود، در نجف حضور داشت. در آن سال جنوب ایران به دلیل وقوع استبداد صغیر و ورود انگلیسی ها به منطقه، دچار یک سلسله تشنجها و اضطرابها بود. در این ایام، شخصی از بزرگان لار معروف به سیدعلی، همراه با جمعی از افراد از لارستان به خدمت میرزای شیرازی در نجف رسیدند و از میرزا درخواست میکنند که یک عالم جامعی را برای ارشاد مردم به این منطقه بفرستد.
وی گفت: مرحوم میرزای شیرازی ابتدا می گوید که باید روی این موضوع تامل کنم. این افراد به نجف رفته و به دیدار آیت الله کشمیری می روند و از ایشان برای آمدن به لار دعوت می کنند. آقاسید مرتضی کشمیری می گوید که آقاسید عبدالحسین که آن زمان به "موسوی نجفی" معروف بود، از من ارحج هستند. این جمع به نزد آقاسیدعبدالحسین می رود که ایشان ابتدا نمی پذیرد چون اگر در نجف می ماند شخصیتی همچون میرزای شیرازی پیدا می کرد. اما وقتی این جمع دوباره نزد آیت الله کمشیری باز می گردد و با اصرار از ایشان میخواهند که آسیدعبدالحسین را راضی کند. در نهایت ایشان با اینکه راضی نبود ولی به درخواست استاد خود و چون نیاز مردم بود، در سال ۱۳۰۹ هجری قمری به منطقه لار می روند و اقدامات خودش را شروع میکند.
رئیس شورای عالی مجمع تقریب مذاهب اسلامی با اشاره به بینش عمیق آیت الله لاری نسبت به اسلام بیان داشت: آشیخ عبدالحسین اینطور نبود که فقط بخواهد برای مردم مسائل شرعی را بیان کند. او معتقد بود که وظیفه عالمان دینی همان وظیفه پیامبر و معصومین علیهم السلام است و مانند آنها وظیفه ارشاد مردم و دعوت آنها برای مبارزه با طاغوت را برعهده دارند.
وی نخستین اقدام آیت الله لاری در لارستان را تربیت نیرو خواند و گفت: مسئله تربیت نیرو اولین اقدامی بود که آیت الله لاری انجام داد. به این ترتیب که یک حوزه علمیه تاسیس کرد که بیش از ۵۰۰ طلبه در این حوزه درس آموختند و حتی برخی از آنها به حد مرجعیت رسیدند. بسیاری از آنها بعدها نقش بازوان آشیخ عبدالحسین را داشتند که یکی از آنها سیدعبدالمحمد فرزند ایشان بود که به حد مرجعیت رسید و در مبارزات حضور داشت و در نهایت مدتی هم به زندان افتاد.
قاضیعسکر با بیان اینکه شرایط آن روز منطقه بسیار حساس بود، گفت: از یک سو خوانین و فئودالها بر مردم مسلط بودند و دست به جنایتهایی میزدند. مانند اینکه چشمان مخالفان خود را در می آوردند و در ملأ عام شلاق می زدند، به نوامیس آنها جسارت می کردند و مالیاتهای سنگین میبستند. و از سوی دیگر یهودیانی بودند که با مسلمان ها دست به مبارزه مسلحانه زدند و مسیحیان تبشیری و استبداد صغیر نیز از سوی دیگر منطقه جنوب ایران را تحت تأثیر قرار داده بود. بعد از آن هم حضور انگلیسی ها، کل منطقه جنوب را به آشوب کشانده بودند.
رئیس شورای عالی مجمع تقریب مذاهب اسلامی خاطرنشان کرد: آیتالله لاری در این زمان، ۴۰۰ آیه در رابطه با مبارزه با ظلم از قرآن کریم را جمع آوری و منتشر کرد تا پیش روی مردم و نقشه راه آنها باشد.
وی افزود: بعد از احداث حوزه و اقدام به نیروسازی، احیای نمازجمعه اقدام مهم دیگر آیت الله لاری بود. به دلیل اینکه در آن زمان ضرورت داشت مردم در جریان مسائل روز قرار بگیرند تا در صف مبارزه و دفاع از اسلام حضور یابند و وسایل ارتباطی وجود نداشت، ایشان نمازجمعه را برای مردم به عنوان واجب عینی اعلام کرد و گفته میشود که در نمازهای ایشان بیش از ۱۰ هزار نفر شرکت میکردند.
قاضیعسکر خاطرنشان کرد: آیت الله لاری معتقد بود که حاکمان ظالم زمان، لیاقت حکومت بر مردم مسلمان را ندارند و باید فقیه جامع الشرایط بر مردم حکومت کند؛ لذا ایشان نخستین کسی بود که حکومت دینی را در جنوب ایران برپا کرد و از آن طریق توانست احقاق حق مردم کند.
وی با اشاره به وارستگی این عارف مجاهد از دنیا افزود: وقتی ایشان از دنیا رفت صد تومان در نزدشان بود که سفارش کرده بود متعلق به امام زمام است. او همیشه در فقیرترین محلات لارستان زندگی میکرد و در خانه او همیشه به روی مردم باز بود. او ارتباط نزدیکی با مردم و به خصوص نسل جوان داشت و از طریق گفتار یا نوشتار اقدام به انتقال آموزه های اسلام به مردم میکرد.
قاضیعسکر از تشکیل نیروهای مسلح، به عنوان یکی دیگر از اقدامات آیت الله لاری نام برد و گفت: این اقدام را به منظور دفاع از جان و نوامیس و اموال مردم، واجب میدانست. بنابراین دست به آموزش نظامی زد. به طوری که در نتیجه این اقدام حدود دو هزار نفر همراه ایشان در نبردها حضور داشتند و به تفنگچیان موسوی لاری معروف بودند.
نماینده سابق ولی فقیه در سازمان حج و زیارت با بیان اینکه حکام بعد از ناصرالدین شاه نیز زیر بار خواست علما نمی رفتند، اظهار داشت: آیت الله لاری معتقد به نظام شورایی (پارلمانی) بود و میگفت افراد متدینی که وابسته به اجانب نباشند و دید روشنی داشته و شیفته دنیا نباشند باید به مجلس بروند و قانون تصویب کنند.
وی در خصوص ادامه مبارزات آیت الله موسوی نجفی بیان داشت: در دوران پیوند بین فئودالها و حکام قاجار، سید، جبهه عظیمی در برابر آنها ایجاد کرد که در منطقه جنوب ایران بی نظیر بود و خیلی هم خوب توانست آن را مدیریت کند. نفوذ فرماندهی و رهبر او به حدی بود بارها نقشه ترور و قتل سید را کشیدند.
قاضیعسکر تصریح کرد: همانطور که توصیه امروز مقام معظم رهبری و در گذشته، حضرت امام (ره) به مردم استفاده از کالای تولید ملی به منظور داشتن یک اقتصاد پایدار و پویا و قوی است، سید لاری در آن زمان نیز چنین اندیشه ای داشت و مردم را تشویق به استفاده از کالای داخلی کرده و از استفاده کالاهای خارجی نفی میکرد.
رئیس شورای عالی مجمع تقریب مذاهب اسلامی با تأکید بر اینکه برکات وجودی این سید والامقام تا زمان پیروی انقلاب اسلامی نیز ادامه پیدا کرد، گفت: آیت الله لاری حتی وقتی در سالهای آخر عمر مجبور به مهاجرت به جهرم شد و زندگی تبعیدگونه ای در آنجا داشت؛ به گونهای رفتار کرد که روحیه مقاومت و ظلم ستیزی را در مردم جهرم تقویت کرد به طوری که آنها اجازه نمی دادند فساد در منطقهشان وارد شود و به رهبری ایشان، در مقابل ظلم و جور ایستادگی می کردند.
قاضیعسکر با اشاره به بیان رهبر معظم انقلاب در خصوص این عالم مجاهد خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری هیچگاه در خصوص شخصیتها اغراق نمی کنند. ایشان در مورد آیت الله لاری می فرمایند "او کاملا یک شخصیت بی نظیر و اثرگذار و نمونه یک عالم دینی وارسته بود." حقیقتا هم آیت الله لاری از دنیا چیزی برای خودش برنداشت و در سن ۷۷ سالگی از دنیا رفت و مقبره او امروز محل زیارت مردم است.[3]
*در اقتفای این صحبتهای حجتالاسلام قاضیعسکر، خوانش یک گزارش جالب از دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری نیز جالب توجه است.
در این گزارش میخوانیم: همواره پشت سر رهبر انقلاب، عکس امام خمینی رحمهالله و گاهی پرچم ایران وجود دارد اما چهاردهم شهریور سال ۹۱ که اعضای شورای عالی حوزه علمیه قم با رهبر انقلاب دیداری داشتند، قاب عکسی روی قفسهی گوشهی اتاق قرار داشت که در تصاویر منتشر شده جزئیات آن معلوم نبود. آن عکس را از نزدیک که ببینید سید جلیلالقدری به نماز جماعت ایستاده است؛ عکسی قدیمی از امام جماعتی که در حال قنوت است: آیتاللهالعظمی سید عبدالحسین لاری.
رهبر معظم انقلاب در لابه لای کلماتشان هرجا به مناسبتی اسمی از ایشان به میان آمده، همواره با بزرگی و عظمت از "آیتالله سیدعبدالحسین لاری" نام میبرند. ایشان در جایی فرمودهاند:
«مرحوم آقاسید عبدالحسین در نوع خودشان، یک روحانی بینظیرند؛ یعنی بنده شبیه ایشان را در بین روحانیون برجستهی دورههای خودمان سراغ ندارم! آن جنبهی علمی ایشان و آن جنبهی آگاهی فکری و سیاسی ایشان است. از جنبهی علمی هم ایشان جهاد و تشکیل حکومت و سکه و تمبر و از این کارها داشتند. اینها چیزهایی است که من نظیرش را تا زمان خودمان -یعنی تا زمان امام رضواناللهتعالیعلیه- واقعا در هیچ کس سراغ ندارم؛ با این عظمت مقام و شموخ آن مرتبه علمی و سیاسی و فرهنگی و آگاهی و شجاعت."
این مرجع عظیمالقدر علاوه بر اعلام حکم جهاد در برابر استعمار پیر، در برابر زمینههای استعلای اقتصادی و در پاسخ به استفتائی پاسخ داده بود: "امروز آنچه از پول بلاد اسلامیه به بلاد خارجی میرود اعانت به اعداء دین و استعداد کفار استبرای ریختن خون اسلام و مسلمین؛ {پس} حرام است..."
این قاب عکس که در ادامه آنرا مشاهده میکنید هدیهی یکی از نوادگان آیتالله لاری به رهبر انقلاب است، هنوز هم در همان اتاق و روی همان قفسه قرار دارد.[4]
***
1_ https://etemadonline.com/content/477645
2_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1063687
3_ rasanews.ir/002qUm
4_ https://farsi.khamenei.ir/page?id=22054